آمار مطالب

کل مطالب : 223
کل نظرات : 78

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز :
باردید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید سال :
بازدید کلی :

*مارا با نام سرگرمی لینک کنید *







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 223
تعداد نظرات : 78
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


کد باکس چشمک زن
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : نیلوفر
تاریخ : شنبه 14 مرداد 1391
نظرات

 پيشگويي كه ازگرسنگي مرد

تعداد بازدید از این مطلب: 547
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


نویسنده : نیلوفر
تاریخ : شنبه 14 مرداد 1391
نظرات

 پيشگويي بامغز اشعه ايكس

تعداد بازدید از این مطلب: 815
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


نویسنده : نیلوفر
تاریخ : شنبه 14 مرداد 1391
نظرات

 

شاید تا امروز بارها نام  خون اشام "-  یا - "دراکولا" را شنیده باشید, اولین تصور ما از "دراکولا " یا "خون اشام" – انسانی است شبیه گرگ یا خفاش که دندان تیزی دارد –  و در نیمه های شب , طعمه خود را یافته و دندانهای تیزش را در گرده قربانی فرو کرده – و با مکیدن خون شکار بی گناه – علاوه بر سیر کردن خود –  قربانی را به خون اشامی دیگر تبدیل میکند . تا امروز صدها فیلم مختلف از خون اشام و دراکولا ساخته شده و در تمام انها شکارچی خونخواریست که با مکیدن خون به حیات وحشتناک خود ادامه میدهد . متاسفانه تا امروز در هیچ سایت و وبلاک فارسی و حتی کتاب و مجلات مختلف – برسی علمی و واقعی از این موضوع بعمل نیامده است یا حداقل من به چنین مطلبی برنخورده ام . بارها این نام را در موتورهای جستجو – گوگل – یاهو – تایپ کرده ام  اما هیچ اطلاعات مفیدی به زبان فارسی در این زمینه در دسترس دوستان نبود – همیشه از خود پرسیده ام  آیا " دراکولا " وجود خارجی داشته ؟! ایا همانطور که میگویند زادگاه او " ترانسیلوانیا " است و اصلا چنین منطقه در روی زمین یافت میشود .؟! - شاید " دراکولا " و " ترانسیلوانیا "  هم مثل افسانه های ما سیمرغی است که در کوه قاف زندگی میکند . برای همین تصمیم گرفتم مطلبی در این زمینه تعیه کنم – اما کار بسیار سختی بود,شاید باور نکنید اما بسیاری از حوادث بازگو کردنی نیست.!! خیلی سعی کردم بگونه ای حوادث را بنویسم که هم اصل مطلب روشن شود و هم کلمات, شکل زشتی بخود نگیرند .!! برای همین از دوستانی که روحیه حساسی دارند – میخواهم این مطلب را نخوانند . خیلی با خود کلنجار رفتم که این مطلب را ننویسم, اما دوستان بسیاری هم هستند که تصورشان از " دراکولا " کاملا اشتباه است . یک حوادث تلخ تاریخی که اتفاق افتاده است – و بسیاری دوست دارند با واقعیت موضوع اشنا شوند . امیدوارم کمکی هر چند ناچیز به مشتاقان و علاقه مندان این موضوعات بنمایم .

 

خون اشام "

 

در اکثر فرهنگها و افسانه ها – در ارتباط با موجودات خون اشام مطالبی گفته میشود که امروزه تقریبا همگانی و جهانی شده است . علاقه مندان به فولکلور و فرهنگ و اداب و رسوم ملل مختلف, افسانه ها و داستان هایی از هیولاهای انسان نمایی که خون انسان را می مکیدند – یافته بودند . افسانه هائی که در تاریخچه بابل قدیم در هندوستان و چین دیده میشود – این داستانها از وسعت و تنوع بسیار زیادی در قلمرو تمدنهای نخستین برخوردار است . مثلا در کتیبه های مصری از موجودات خون اشام – هنگام صحبت از مردگان بحث شده است . "مونتاگ سامرز " دانشمند انگلیسی بسیار سرشناس – که کارهای بسیار عجیبی از او دیده میشود – دو جلد کتاب از دیده ها و شنیده ها درباره موجودات خون اشام, از میان افسانه های اقوام مختلف جهان گرداوری کرده است . او میگوید: یونانیان باستان نیز به موجودات خون اشام عقیده داشتند – و دیگر اینکه بربرها این قسمت از تاریخ فرهنگی و اعتقادی یونانیان را گرفته اند و انرا سراسر اروپا پخش کرده اند . در اعتقادات کهن – موجودات خون اشام ارواح خبیثی بودند که شبها قبرهای خود را ترک میگفتند و در یک نوع حالت خواب توام با خلسه – به جستجوی افراد آواره و گمشده می گشتند تا حنجره انان را با دندان سوراخ نمایند و خون انان را بمکند . جسد یک خون اشام همیشه تازه و سالم بود و تنها راه از بین بردن ان – سوزاندن جسد و یا به چوب کشیدن ان بود است . در گزارشات و یادشتهای تاریخی بر جا مانده از قرون وسطی در اروپا, داستانهای زیادی از دهکده نشینانی وجود دارد که اجسادی را نبش قبر میکردند و انها را به حالت سرپائین به دار می اویختند تا موفق به نگه داشتن انها در قبرهایشان شوند . در انگلستان هم تا سال 1823 – قانون سوراخ کردن قلب افرادی که دست به خودکشی میزدند – کماکان برقرار بود . اعتقاد مردم بر این بود که اشخاصی که دست به خودکشی می زدند, برای مبدل شدن به خون اشامی هراسناک – استعداد و تمایل بیشتری را دارا میباشند . به غیر از این دسته از مردم, مجرمین قانون و حرامزاده ها و افرادی که از کلیسا طرد شده بودند, در دسته خون اشام ها محسوب می شدند . من اگر بخواهم تمام افسانه یا حکایتهای واقعی را درباره خون اشامی برای شما بگویم این مطلب بسیار زیاد خواهد شد, شاید بگوئید حکایت واقعی .؟!!  متاسفانه افرادی بودند که از این کلام تورات که با تاکید امده : خون حیات است ( فصل 12 ایه 23 ) سواستفاده کرده و دست به کارهای وحشتناکی میزدند انها با استحمام خون و نوشیدن ان به تصور ابلهانه دنبال حیات ابدی بودند – البته در اینجا باید نکته ای را برای شما بازگو کنم – که افرادی هم هستند که موجوداتی را میبینند و از ان میهراسند که برای من و شما قابل رویت نیست – که اصولا به انها جن زده میگویند . اما چه ارتباطی بین " خون اشام " و " دراکولا " وجود دارد.؟ ایا " خون اشام " همان " دراکولا " است.؟!!

 

دراکولا "

 

پرنس " ولاد " چهارم  یا پرنس " ته پس* "-  از سال 1455 تا سال 1462 در منطقه ای بنام " ترانسیلوانیا** " که درقلمرو کشور رومانی فعلی میباشد – حکومت میکرد. " ولاد " از کشتن و حذف کردن دشمنان خود – و همچنین از انتقادگران و درباریان تملق گویی که به حد کافی زبان به تعریف و تمجید از او باز نمیکردند- و بالاخره تمام ان اشخاصی که به طرز دلپسندی مورد توجه او قرار نمیگرفتند, لذتی وافری میبرد . گاهی از اوقات به چوب کشیدن افرادی را به عنوان تفریحات هنگام شام – در اطراف میز غذاخوریش – برنامه ریزی میکرد . روزی به یکی از مهمانانش گفت : ایا از این منظره بوی ناراحت کننده و زننده ای بمشام میرسد.؟! مهمان بخت برگشته  با دیدن ان منظره - حالت تهوع بهش دست داد و نتوانست جلوی خود را بگیرد . " ولاد " گفت : من نمیتوانم اجازه ندهم که بینی حساس شما این بو را استشمام نماید – ولی میتوانم شما را در طبقه بالای ان منظره قرار دهم تا ان بوی زننده به مشام شما نرسد و انگاه با علامت سر به یک سرباز دستور داد : این اقا را از اینجا ببرید – او را در چوبه داری که بلندتر از بقیه است قرار دهید .!!  مهمان بینوا و بدشانس پرنس " ولاد " را از جایش بلند کردند و پاهایش را از هم جدا نمودند و در وضعیت بازی قرار دادند . سپس یک چوب نوک تیز را به درون بدن او فرو کردند – تا مردک بینوا با تمام وزنش بر روی ان قرار گیرد – درست مثل اینکه به روی ان چوب بلند نشسته باشد – سپس ان چوب را بلند کرده و در جایش مستقر نمودند – به گونه ای که ان مهمان بدبخت قادر بود از ان بالا به دیگر قربانیانی که مثل او بودند – نگاهی بیندازد – قربانیانی که مثل خودش بر چوب هائی که در بدنشان فرو رفته بود, به حالت ایستاده باقی مانده بودند – شاید در ان زمان – دیگر بوی انها بمشام این مهمان بیچاره نمیرسید . " ولاد " را با نام دیگری نیز میشناختند : " دراکولا " .!!  بله همینطور است – براستی یک  دراکولای حقیقی و تاریخی وجود داشته است.! دراکولائی که خون اشام خیالی که بر پرده سینما نمایان میشود, شخصیتی بسیار بی ازار و اهلی میسازد – دراکولایی که هیچ شباهتی به این خون اشام واقعی نداشته است  این دراکولا , پرنس " ولاد" چهارم از سرزمین " والاسی " نام داشته است . کلمه کهنسال رومی " دراکو " یعنی اژدها و " دراکولا " به معنی پسر اژدها میباشد . کلمات لاتین برای اهالی رومانی در دوران قرون وسطی ناشناخته نبوده است و حتی امروزه نیز از بعضی از کلماتی که ریشه لاتین دارند – برای محاوره استفاده می کنند . با اینکه رومانیایی  ها به زبان اسلواکی صحبت و تکلم می کنند – ولی تعدادی کلمات بیگانه در زبانشان وجود دارد . رومانیایی ها ادعا می کنند که از  نوادگان رومی های فاتح میباشند که به مدت دو قرن در انجا حاکم بودند – و ان ایالت را " داسیا " مینامیدند – بنابر این اظهار – انان اصرار دارند که کشورشان را رومانی بخوانند نه رومانیا که در نقشه ها و دایره المعارف ها به این گونه نوشته میشود . حال برگردیم بر سر " ولاد " چهارم – به چه دلیل "ولاد" چهارم یا همان " ته پس " را  " دراکولا " میخوانند.؟ برای انکه پدرش "ولاد" سوم به "نظام اژدها" ملحق شده بود . این نظام – مجمع اتحادیه تعدادی شاه و شاهزاده از منطقه اروپای مرکزی بود , که از قدرت در حال صعود امپراطوری عثمانی به شدت متنفر بودند . " ولاد " سوم علامت اژدها را بر روی سکه ها و درفش و بیرق های – وتمام وسائلی که سمبل مبارزه و نبرد خود بود, منعکس ساخت – واز

ادامه مطلب در لینک زیر

تعداد بازدید از این مطلب: 579
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


نویسنده : نیلوفر
تاریخ : شنبه 14 مرداد 1391
نظرات

دوستان خودرا پيداكنيد

تعداد بازدید از این مطلب: 511
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نیلوفر
تاریخ : جمعه 13 مرداد 1391
نظرات

 

وقتی برق قطع میشه

تعداد بازدید از این مطلب: 559
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : نیلوفر
تاریخ : جمعه 13 مرداد 1391
نظرات

 هنرنمايي باميوه

تعداد بازدید از این مطلب: 617
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نیلوفر
تاریخ : جمعه 13 مرداد 1391
نظرات

 هركي ديگري روچه جورميبينه

تعداد بازدید از این مطلب: 597
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نیلوفر
تاریخ : شنبه 18 بهمن 1390
نظرات

 

تعداد بازدید از این مطلب: 324
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


به وبلاگ من خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود